من و خودم

آنقدر از زبانم گله دارم که نگو / وقت گفتن عدل قاصر می‌شود

من و خودم

آنقدر از زبانم گله دارم که نگو / وقت گفتن عدل قاصر می‌شود

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۲ مطلب در اسفند ۱۳۹۱ ثبت شده است

صحن عاشقت وقتى از خیسى باران میدرخشد چقدر رحمت خدا بهت می‌آید؛
دیگر نمى هراسم از هجوم یأس و
جاى دیگرى نمى شناسم براى اجابت دل هاى خسته؛
ببار و خجالت بده آسمان صاحب نام در سخاوت را 
یا على بن موسى الرضا

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۹۱ ، ۲۲:۲۸
خودم

مایوسم از نوشتن

مایوسم از بودن و موندن

از این دنیایی که بعضیا جنبه و شعور زندگی توش رو ندارن.
ندارن که ندارن به خودشون ربط داره؛ اما اینکه مزاحم من میشن برام آزار دهنده است؛ اینکه ترکش هاش بدنمُ سوراخ میکنه زجرآوره
ولش میکنم و برام مهم نیست، بذار رفتار خودشونو به من نسبت بدن
اما...
بگذار میان من و تو همین بماند
۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۳ اسفند ۹۱ ، ۲۰:۵۷
خودم