من و خودم

آنقدر از زبانم گله دارم که نگو / وقت گفتن عدل قاصر می‌شود

من و خودم

آنقدر از زبانم گله دارم که نگو / وقت گفتن عدل قاصر می‌شود

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

قدم تِ عشق

دوشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۲، ۰۲:۲۰ ب.ظ
نگاهی به تقویم می اندازم....
2 روز... 4 روز... 6 روز... یک هفته... ده روز...
تاریخِ آن تصادف، دارد از من دور می شود.
اگر آرزو کنم که زمان به عقب برگردد و باز آن دقایق شیرین را تجربه کنم تعجبی نیست؛
اما شادم به این که عشق من همیشگی است حتی اگر خنده دار باشد که در اندک دقایقی عاشقت شدم.
فرق عشق و هوس در گذر زمان است که روشن می شود و من شادم که جرعه ای از اکسیر جاودانگی نوشیده ام
و اگر من نباشم، اثری لطیف بر این جهانِ تیره مانده که تا ابد زیباییِ بندگی را فریاد خواهد زد.

طرح لبخند تو از لوح دل و جان نرود
ساقی جان های عاشق شاد باش و شاد زی

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۴/۱۷
خودم

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی